شاید اگر سعدی مردم این زمانه را میدید اینگونه می سرود:
بنی آدم ابزار یکدیگرند
گهی پیچ و مهره گهی واشرند
یکی تازیانه یکی نیش مار
یکی قفل زندان یکی چوب دار
یکی دیگران را کند نردبان
یکی میکشد بار نامردمان
یکی اره تا نان مردم برد
یکی تیغ تا خون مردم خورد
یکی چون قلم خون دل می خورد
یکی خنجر است و شکم می درد
چو عضوي به درد آورد روزگار
دگر عضوها در پي كسب و كار
خلاصه پر از نفرت و کین و آز
یکی همچو کرکس یکی چون گراز
تو كز محنت ديگران بيغمي
در اين عصر نامت نهند آدمي!!!
نظرات شما عزیزان: